فصل زرد کافری | ||
سلام ابر تو آسمون شیراز کشیده بعد ماها دوباره بارون میباره؟ وقتی بارون بباره عاشق ها هوای عشق میکنن درخت ها هوای تازگی ترنم و شادیست باران زندگی شاد میشه با یه بارون حتی اگه یه نم نمک بزنه و باز باران با ترانه برای من شاد برای تو غمگینانه می بارد هر چه خواهد یکی نیست بگه آخه تو رو چه به این حرفا برو کشک کافریت رو بساب بارون و عشق و شادی رو بذار برا اونایی که غمگینن ولی لبخند میزنن بسلامتی اونایی که همیشه بارونین البته از نوع رحمت بودنش بسلامتی دوستایی که میدونن چترت نیاوردی اونام میگن قدم زدن زیر بارون رو دوست دارن بسلامتی اونایی که میخندن به هرچی دیوانه زیر بارونه لبخند بزن دوست عزیز
[ یکشنبه 90/8/15 ] [ 3:56 عصر ] [ کافر ]
یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند به استادی خود شاد شدیم پایان سخن شنو که ما را چه رسید از خاک برامیدیم و بر باد شدیم
هنوز شروع نکرده تنبل شدم بلاگم رو به روز نکردم ولی چه زود همه چی زود گذره نه؟ باد باد باد مثل باد میام مثل باد میریم و طوفان به پا میکنیم و نمیدانیم که گل کوچک به باد عاشق بود.
[ یکشنبه 90/8/8 ] [ 1:7 صبح ] [ کافر ]
دورتر از این کوه بلند
[ یکشنبه 90/8/1 ] [ 1:47 صبح ] [ کافر ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |