دورتر از این کوه بلند
من خودم می مانم ، می دانم
قلب ها تا به کجاست
ای دریغ
در دل تنهایی ، بی سبب می سوزد
و پس از من
باز هم می ماند
با غمی سخت بزرگ ...
همچنان سرد و صبور
همچنان ساکت و خرد !
کوه درد است و جنون
بی کس و مظهر صبر دگران
مظهر عشق و غرور
چه کسی می داند که چه تنهاست
قلب این کوه بلند
قلب این کوه صبور چه کسی می داند ! ؟