قالب پرشین بلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فصل زرد کافری


 من به اغاز یک زندگی


 مرگ یک مرد اغاز نامرد


 من به سکوت حنجره وار مردی که گریستن را در اوج غم را به باد سخره گرفت
 صبر کن 
صبر کن 


من به مادری مینگرم که بی جان امیدی به فردای روشن در زیر نور شمع برای کودک نابینا داشت


من آخرین به آخرین عاشقی که زیر باران جان سپرد

 

من به تو نمیدانم به تو یا به عکس تو روز آخر مرگ روز اول رفتن خیره ام

آری
 من به روزم بی روز ترین روز
 

من  در سوگ سایه ام نشسته ام غروب قاتل اوست

کلام سرد خداحافظ بر لب های من و اشک در چشمان او ولی برعکس در آیینه

خدا در خاطر من خواب و در خاطر تو مرد بزرگ خدای کوچک من

قلبم سخت ترین جای دنیا اخر روزی از سختی پودر خواهد شد

در گذر زمان می نگرم

آری من فقط به فردا می نگرم دیگر امیدی به این شب به پایان رسیده نیست.

نگاهت را از من بدوز از نگاه تو خدا را نور نمیبینم

 

آری من جوجه آخر پاییز به سیخ کشیده شده ام...

                                                      سایه


[ چهارشنبه 90/8/18 ] [ 1:23 صبح ] [ کافر ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب